خال هندو
سلسله موی تو ، آن خم ابروی تو برده دل و دين من ، چشمان جادوی تو
مهر تو شد در دلم ، در دل غم پرورم دلم فدای تو و ، آن دل دلجوی تو
ياد تو ايمان من ، نماز و قرآن من سوره حمدم شده ، ذکر و ثنا گوی تو
هر دم دعا می کنم ، خدا خدا می کنم ای کاش که می نشستم ، زانو به زانوی تو
مرغ غزلخوان من ، کبوتر بام من در گوش من يکسره ، صدای های هوی تو
هر جا نظر می کنم ، يا که سفر می کنم در نظرم مجسم ، چهره گلروی تو
در باغ و در گلستان ، سبزه و باغ ريحان هر گل که بو می کنم ، ميدهد او بوی تو
مرغ شکسته بالم ، عاشق سينه چاکم بال و پری ندارم ، پر بکشم سوی تو
منتظر تو هستم ، تا که ز در درآيي ببينم بار دگر ، صورت ماهروی تو
هجران و درد فراق، می کشد آخر مرا تا کی تحمل کنم ، دوری آن روی تو
کافی که شيدای توست،عاشق سيمای توست ديوانه جمال و ، آن خال هندوی توست
رفسنجان ارديبهشت 1381